به گزارش مشرق، سفر چهار روزه پاپ به عراق با بازدیدهایی از نجف و اربیل و موصل با حاشیه های فراوانی همراه بود قرابت و نزدیک شدن ادیان آسمانی و مکاتب دینی پدیده ای ممدوح و پسندیده است که با همه گلایه هایی که از مسحیت نسبت به ظلم مضاعف غربیها که از سوی سربازانشان وجود دارد و با آویزان کردن صلیب به گردشان قدم به سرزمینهای اسلامی مرتکب جنایت می شوند و بعضا هم که کشته می شوند با آداب و سنن مسیحی بخاک سپرده می شوند در حالیکه تماما پایبند به فرامین مسیحیت و آموزه های کلیساها می باشند.
از زاویه ای دیگر می توان گفت قدرتهای متجاوز جهانی با پشتیبانی دین مسیحیت به جنگ سرزمینهای اسلامی می آیند، جرج بوش پدر و پسر یک خانواده کاملا مقید و پایبند به عقاید مسیحی بودند که جنایات بزرگی را در بلاد اسلامی مرتکب شدند، ترامپ دیوانه با استعانت از کلیسا جنایت حذف رهبران مقاومت از جمله سردار سلیمانی و ابو مهندس المهدی را مرتکب شد، بایدن برای پیروزی در انتخابات در کلیسای قدیمی زادگاه خودش حضور یافته و به راز ونیاز می پردازد. جنایاتی که در شبه جزیره بالکان صورت گرفت و هزاران مسلمان بیگناه به مسلخ کشیده شدند و یکی از نسل کشیهای بلاشک تاریخ را رقم زدند بنام کلیسا به سرانجام رساندند.
حال با این پیش فرض که پاپ با هدف دلجویی و قرابت دینی قدم به این وادی نهاده را می توان حرکتی بدیع دانست. کاش پاپ در این سفر تاریخی جواب و دلجویی برای مسلمانان به ارمغان می اورد، اما استنتاجاتی که از این سفر گردیده کاملا قابل تامل می باشد، انتشار تمبر یادبود پاپ در درون نقشه تخیلی کردستان اعتراضات گسترده ای را در منطقه بوجود آورد بطوری که سخنگوی رسمی اقلیم کردستان عراق رسما اعلام کرد که این پیشنهاد چند نفر هنرمند بوده که به تصویب دولت اقلیم هم نرسیده بود و تنها بصرف یک نماد یادبودی از آن پرده برداری گردید، اگر چه هم مدیران تصمیم ساز اقلیم که عمدتا در اربیل متراکم شده اند و هم آگاهان سیاسی این منطقه بخوبی می دانند که این حرکت فراتر از یک مزاح سیاسی است و چون با انتقادات بیرونی و داخلی همراه گردیده است چاره ای جز غیرجدی تلقی کردن آن را نداشتند.
در این بین چند ملاحظه جدی وجود دارد که لازم است برخی وسوسه گران آنرا جدی بگیرند اولا اینکه از سفر یک رهبر دینی سوء استفاده نشود و سرنوشت تشکیل دولت مستقل کردی را به دین مسیحیت گره زدن اهانت آشکار به مسلمانان و این همه مسجد و تکیه و خانقاه و عالمان مسلمان اقلیم کردستان عراق و دولت عراق که بر اساس بنیانهای دین اسلام شکل گرفته است، می باشد.
اگر عکس پاپ در روی یکی از نمادهای منطقه ای اقلیم کردستان حک می شد پیام کم حاشیه تری را بدنبال داشت اما وقتی که ستاره داوود بعنوان نماد یهودیت در کنار عکس پاپ بعنوان مجسمه عینی دین مسیح در نقشه ای ساختگی که سرزمینهای برخی کشورها را در آن گنجانده باشند چه پیامی می تواند داشته باشد؟ هر چند که بر کسی پوشیده نیست که این تمبر کاملا هدفمند و معنادار و حساب شده طراحی و منتشر شده است که می تواند حاصل حضور قدرتمند جریانات تبشیری در کردستان عراق می باشد که رهبران آن از فعالیت و حضور آنان بی اطلاع نیستند.
طراحان تمبر یادبود پیش بینی این را هم کرده بودند که در صورت هرگونه اعتراضی انتشار تمبر را یک مزاح تلقی نمایند. برکسی پوشیده نیست تمبر یادبود بعنوان یک اثر معنوی است که بعنوان نماد پیوند و همبستگی با موضوعی خاص منتشر می گردد. بنابراین وقتی که این نماد همبستگی معنوی همزمان با ورود پاپ به اربیل منتشر می گردد شکی نیست که عالیترین سطح مدیریتی اقلیم در جریان این طراحی بوده است ولی با فشارهای داخلی و خارجی مجبود به توجیه کردن آن گردیدند.
اما پیام دیگری که این تمبر یادبود دارد این است که برخی رهبران اقلیم پرده را کنار زده و آشکارا جهت رسیدن به آرمانهای قومی خود چشم به نیروهای فرامنطقه ای با نماد ستاره داوود و صلیب کلیسا دوخته اند، درست است که اقلیم کردستان عراق سرزمین همزیستی ادیان و مذاهب و اقوام بوده است اما این نوع اقدامات تفرقه انگیز نوعی شکاف جدی بین این همبستگی ملی ایجاد خواهد نمود که چنین استنباط می گردد در راستای رسیدن به این آرمان قومی راهی جز با طی کردن طریق نمرود های زمان میسر نمی شود همان نمادها و نشانه های نمرودی که هزاران زن و کودک عراقی را در این سرزمین به بهانه نبرد با صدام و بقایای آن به خاک و خون کشیدند کاش این پرسش اساسی در عراق از پاپ می شد که دلیل ورود صلیبیان در مناطق مسلمانان با چه هدف و انگیزه ای صورت گرفته است؟ و حال پرسش اصلی از طراحان این تمبر یادبود این است که رسیدن به آرمانهای قومی با چه هزینه ای؟ آیا می توان تاریخی سراسر افتخار کردها را از پیوستگی به دین اسلام نادیده گرفت؟ آیا امکان "مسیحیزه کردن" کردستان با افتخارات بزرگی مانند صلاح الدین ایوبی امکان دارد؟
آیا هزاران جوان و عالم دینی سلحشور منطقه اقلیم اجازه چنین انحراف آشکاری را به چند مدیر بلندپرواز میدهد؟ آیا این اقدام نابخردانه همسایگان عراق و دولت اسلامی مرکزی این کشور را تحریک نمیکند که تجربه چند دهه مدیریت قومی در اقلیم کردستان عراق را به تزلزل بیندازید؟ از طرف دیگر فکر نمیکنید این سکنجبین سیاسی موجب فزونی صفرای اقلیم گشته و آنرا از حیظ انتفاع باز دارد؟
منبع: کردتودی